خداحافظ یار مکتبی
رباعی ماکسیمالی در فراق مارال دشت مغان که بند از پای گسست و به دیار باقی پیوست…
مارال عزیز _آهوی دشت مغان_
بیدغدغه برگرد سوی دشت مغان
بگذار قدم باز روی دشت مغان
تا گل بدمت به قامت بهمن ماه
ای هدیهی آسمانی حضرت یار
ای لهجهی ترکمانی حضرت یار
بر کاج بلند، کودکی گفت بخند
ای سادهترین نشانی حضرت یار
لبخند تو را فرشتهها بوسیدند
در لحظهی جانستانی حضرت یار
رفتی به زیارت و نویدت دادند
پاسخ به تلألو امیدت دادند
مژده به برادر شهیدت دادند
برخیز که خواهر جوانت آمد
نور دل و چشم دودمانت آمد
داداش سلام گفتنت را قربان
راز دریا نهفتنت را قربان
هنگام تصادف سوی ایوان رضا
در خون زلال خفتنت را قربان
ای سیده بانوی هزاران دریا
ای ارث تو صدهزار باران دریا
تبریک به تو وصال معشوق ازل
خوان خوش میزبانی حضرت یار
سیب سرخ صورت زیبایت چیست؟
جز هدیهی باغبانی حضرت یار
بانگ خوش خندهی تو مارال جوان
آرامهی نغمهخوانی حضرت یار
خیزاب کتاب مستطابت تا حشر
چون آیهی جاودانی حضرت یار
در جان فرامتن تو پنهان ماندست
شهنامهی قهرمانی حضرت یار
آنقدر که نشنید کسی بغض تو را
آواز شدی
آنقدر دلت شکست، در این شب تلخ
پرواز شدی
در میکدهی کوی امامت بودی
تو می زدهی بوی امامت بودی
صوفی شدهی هوی امامت بودی
در حلقهی گیسوی امامت بودی
ای سیدهبانوی بهار و باران
تو دختر مهروی امامت بودی
رفتی به زیارت شهنشهاه توس
امروز تو پهلوی امامت هستی
در اوج بلا نیز تو همواره عزیز
مفتون و ثناگوی امامت بودی
با کوه و ستاره و بهار و دریا
همتکیه به نیروی امامت بودی
چون خاک عزیزی که در آن خوابیدی
همسجدهی ابروی امامت بودی
مارال فراماه فرائیسم شدی
دیدیم که آهوی امامت بودی
آرام بخواب در پناه شاهت
ای جان به فدای ناز روی ماهت
میدانم روزگار با تو بد کرد
همواره ربود هر چه شد دلخواهت.
چگونه میتوان خبر تلخ و تکاندهندهی درگذشت مارال مولانا _شاعر فرائیست و نویسندهی «عاشقانههای آخرین ملکهی هخامنشی»_ را باور کرد؟ کتابی تاریخساز در ادبیات ایران و جهان که برای نخستین بار در آن به «فرامتن» به عنوان سومین ژانر مستقل در مکتب اصالت کلمه پرداخته شده.
از اهمیت این کتاب همین بس که عالیجناب آرش آذرپیک در ۲۹ دی ۱۳۹۷ در حالی که دچار پارگی شدید و افتادگی شبکیهی چشمشان شده و از کرمانشاه به طور اورژانسی به بیمارستان لبافینژاد تهران اعزام شده بودند با همان درد فراوان و حال وخیمشان پشت در اتاق عمل، در جمع شاگردانشان برای نخستین بار ژانر فرامتن را معرفی و بیانیهی آن را برای مقدمهی این کتاب اعلام کردند.
و قسم سنگین یاران مکتبی به ایشان، جان مارال مولانا بود که میگفتند: «به خاطر شادی دل مارال که از کودکی از نعمت وجود پدر و مادر بیبهره بوده و شما را پدر معنوی خود میداند هم شده به فکر سلامتی خود باشید» اما دریغ و هزاران افسوس از این دیر شدنهای زودهنگام.
با دریغ و اندوه: اندیشکدهی جهانی فراگرایان ایران